کد مطلب:252522 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:133

جنایتکاری به نام متوکل خلیفه می شود
(232 - 247)

متوكل پسر معتصم به نام جعفر بن معتصم كه مادرش كنیزی به نام شجاع بود. در سال 232 به قدرت رسید و نخستین كسانی كه با وی بیعت نمودند، عبارتند از:

سیمای تركی معروف به دمشقی و وصیف تركی. پس از بیعت به كاخ سلام آمد و دستور داد حقوق هشت ماه سپاهیان پرداخت شود. و فرمان داد كه فرزندان هفت خلیفه پیش از خود بر وی سلام كنند. جعفر بن مهدی، عباس بن هادی، ابواحمد بن رشید، عبدالله بن امین، موسی بن مأمون و برادرانش و احمد بن معتصم و برادرانش، و محمد بن واثق.

در شرح حال متوكل به طور مفصل در مورد ویژگیها و خصوصیات روانی و سیاسی نامبرده، سخن گفته شد و نیز گفتیم كه بر محمد بن عبدالملك زیات خشم گرفت و او را در تنور دست ساخت خویش سوزاند و اموال او را مصادره كرد.

متوكل مردم را از بحث در مورد قرآن نهی كرد و زندانیان شهرها و كسانی را كه در خلافت واثق دستگیر شده بودند، آزاد كرد



[ صفحه 280]



و همه را رها نمود و همگان را خلعت پوشانید و نامه هایی در نهی از جدال و خصومت به اطراف نوشت و مردم از جدل باز ایستادند.

در سال 235، متوكل اهل ذمه را امر كرد تا فوطه های عسلی بپوشند و استرها و خرها را با ركابهای چوبی و زین های گوی دار سوار شوند و بر اسبها و یابوها سوار نشوند و بر درهای خانه های خود چوبهایی قرار دهند كه پیكر شیاطین در آنها باشد.

متوكل برای پسر خود محمد و سپس برای دو پسرش معتز بالله و مؤید بالله به ولیعهدی پس از خود بیعت نمود و سران مردم را از هر شهری به سامرا فرا خواند و آنان را بر بیعت جائزه ها داد و حقوق ده ماه سپاهیان را پرداخت كرد و خطیبان را فرستاد تا خطبه ی آن را بخوانند.

متوكل به هر یك از ولیعهدها ناحیه ایی از كشور را واگذار كرد، مصر و مغرب را به منتصر داد و منشی او احمد بن خصیب بود، و خراسان و عراق عجم را به معتز واگذاشت و منشی وی احمد بن اسرائیل بود، و شامات و ارمنستان و آذربایجان را به مؤید سپرد و منشی او محمد بن علی معروف بود. در همین هنگام متوكل فرمان داد كه در هیچ یك از امور دولتی از احدی از اهل ذمه كمك نخواهند و كنشت ها و كلیساهای تازه ویران شود و از ساختن عمارت ممنوع شدند و این فرمان را به همه جا ابلاغ كرد.

آنگاه متوكل تصمیم گرفت كه رهسپار دمشق گردد، چه گرم مزاج بود و سردی هوای آن را برای وی توصیف كردند، پس به محمد بن احمد بن مدبر نوشت و دستورش داد كه قصرها بسازد و خانه ها آماده



[ صفحه 281]



سازند و آنگاه، روز دوشنبه در ماه ذی القعده سال 243 از سامرا حركت و چهارشنبه ماه صفر سال 244 در دمشق فرود آمد و در آن كاخ ها منزل كرد و سی و هشت روز اقامت گزید و از بعضی غلامان ترك چیزی شنید كه آن را خوش نداشت، سپس از دمشق رهسپار عراق شد و در دوران حكومت خود غیر از این سفر مسافرتی نكرد مگر برای شكار و گردش، و در این سفر خود نیز نظری نداد و به كار احدی توجه نكرد و تمام شامات دچار زلزله شد. چنان كه لاذقیه و حبله از میان رفت و جهانی از مردم مردند و كار به آنجا كشید كه مردم سر به بیابان نهادند و از خانه های خود و هر چه در آن بود، دست كشیدند و چندین ماه از سال 245 زلزله ادامه داشت.

متوكل بر نجاح بن سلمه ی منشی كه پس از عبیدالله بن یحیی از همه منشیانش بر او غالب تر بود، خشم گرفت چه او پیوسته اموال مردم را می ربود كه در پی كشف آن او را به متصدی دیوان خراج و ابن خراج سرپرست دیوان مزاع كه با دو میلیون از وی ضمانت كرده بودند، تسلیم كرد و متصدی دیوان خراج چند روزی او را شكنجه كرد تا در دست او مرد و املاك و خانه ها و اموالش مصادره شد.

گویند متوكل بر پسرش منتصر جفا كرده بود، سران ترك او را علیه پدر شورانده و سپس به فكر تاختن بر وی افتادند و روز سه شنبه سوم شوال سال 247، با یورش جماعتی از تركان من جمله، بغای صغیر، اوتامش آجودان شخصی منتصر، باغر، بغلوا، واجن، سعلفه و كنداش بر متوكل كه در مجلسی خلوت كرده بود، با شمشیرهای آخته، او و وزیرش فتح بن خاقان را از پای درآوردند. حكومت متوكل



[ صفحه 282]



روی هم رفته 14 سال و نه ماه و نه روز به طول انجامید كه در سن 42 سالگی به درك واصل گردید و در قصر معروف خود به نام جعفری یا ماحوزه چال گردید. وزیرش فتح بن خاقان، عبیدالله بن یحیی سمت منشیگری، و ریاست پلیس او با اسحاق بن ابراهیم و برخی دیگر و فرمانده گارد او اسحاق بن یحیی بن معاذ و سپس رجاء ابن ایوب و رئیس دفتر و حاجبش و صیف و بغا بودند.

و بدین ترتیب امام هادی (ع) از سن 20 تا 35 سالگی یعنی تقریبا 15 سال عمر شریف خود را در حكومت جابرانه متوكل گذراند.

ما نیز به خاطر رعایت اختصار، شرح مفصل خصوصیات و تحولات سیاسی زمان حكومت متوكل را به قسمت هایی از همین كتاب ارجاع می دهیم تا از اطاله و تكرار پرهیز گردد.